سه گام برای داشتن یک ارایه بی‌نقص به سبک TED

راز داشتن یک سخنرانی به‌ یاد‌ماندنی و موجز، خودداری از پرحرفی‌ است. تاثیرگذاری بر روی افکار دیگران، تمرکز و دقت زیادی می‌طلبد. در کمتر از بیست دقیقه شما باید با مطرح کردن ایده‌تان، برق را در چشمان مخاطبان‌تان ببینید. باید با وسواس کامل موضوع مورد نظرتان را از فیلترهای مختلف عبور داده و تنها جزییات حیاتی را برای ارائه آماده کنید.

 یک سخنرانی کوتاه و تاثیرگذار بر روی یک ایده واحد تمرکز دارد، یک داستان بی‌نظیر را روایت می‌کند و باعث می‌شود یک سوال اساسی در ذهن مخاطب نقش ببندد. در ادامه این مطلب کوتاه قصد داریم سه گام اصلی برای داشتن یک ارایه بی‌نقص به سبک TED را برای شما بازگو کنیم.
 
ادامه این مطلب بسیار جالب را در اینجــــــــــــــــا بخوانید.

۹ درس مهمی که از TED یاد میگیریم چیست؟

بسیاری از ما در محیط کار یا دانشگاه، برای دفاع از ایده‌های‌مان یا مطرح کردن یک پروژه جدید، نیاز داریم روبروی یک جمع ایستاده و در زمانی محدود به طور خلاصه و استادانه به ارائه داشته‌هایمان بپردازیم. ما در ادامه این مطلب به ۹ نکته کلیدی در مورد داشتن یک ارائه خوب به سبک و سیاق TED اشاره خواهیم کرد.

با یک جستجوی ساده می‌توان دستورالعمل‌های زیادی را در مورد داشتن یک ارائه خوب پیدا کرد؛ اما شاید سخنرانی‌های کوتاه TED بهترین مرجع برای یادگیری بایدها و نبایدهای این کار باشند. در سخنرانی‌هایی که در کنفرانس TED یا TEDx صورت می‌گیرد، از یک سری تکنیک‌‌های خاص استفاده می‌شود که باورپذیری و تاثیر کلام سخنرانان را به صورت شگفت آوری زیاد می‌کند. با نگاهی به برخی از ارائه‌های بی‌نقص صورت‌ گرفته در این کنفرانس‌ها می‌توان درس‌های مهمی را آموخت؛
۱) نیروی درون و هیجان خود را آزاد کنید.
هیجان و شدت علاقه، اکثر اوقات شما را به سمت تسلط بر موضوع هدایت می‌کند؛ تسلط هم پایه و اساس یک ارائه خوب است. در هنگام ارائه مطلب تا آن‌جا که می‌توانید، علاقه و هیجان خود را در رابطه با موضوع نشان دهید.
 

ادامه مطالب بسیار جالب را در اینجــــــــــــــــــــا بخوانید.

رای به وب‌سایت کتاب فرهنگ در جشنواره پارک وب

دوستان و بزرگواران 

اهالی خوب کتاب فرهنگ سلام
با تبریک سال نو و آرزوی شادکامی برای شما
 
جشنواره وبلاگ نویسی پارک وب، جشنواره‌‌ای است به منظور انتخاب وبلاگ‌های برتر در ایران.
در این اثنا،  وب سایت اطلاع رسانی برنامه رادیویی کتاب فرهنگ  در حوزه فرهنگی هنری، بخش پادکست‌ها شرکت کرده است.
امید با حمایت شما اهالی خوب کتاب فرهنگ و ثبت رای خود"وب‌سایت کتاب فرهنگ" به عنوان سایت برتر شناخته شود. برای این امر بر روی لینک زیر کلیک کرده و ایمیل خود را ثبت کرده و با تائید آن به این سایت رای دهید.
 حامی وب‌سایت کتاب فرهنگ باشید
لازم به ذکر است، که با تمهیدات در نظر گرفته شده توسط جشنواره، به 10 نفر از رای دهندگان نیم سکه بهار آزادی اهدا می‌شود. 
با تشکر از لطف بی دریغ شما اهالی خوب کتاب فرهنگ
 
همواره شاد باشید.
 احمد عابدی

 

من و کتاب فرهنگ!

سه سال همراهی من با کتاب فرهنگ تجربه خوبی برام بود. میشه گفت کتاب فرهنگ یکی از اعضای خانواده ما شده. یه خانواده سه نفره. از این بابت خیلی خوشحالم. خوشحالم که کتاب فرهنگ سه ساله شده. خوشحالم که تو این سه سال چیزای بسیار خوبی از این برنامه یاد گرفتم. خوشحالم به نوعی در کنار دکتر زین العابدینی هستم.

ادامه این نوشته را میتوانید در این لینک بخوانید.

خدمات جدید پیشگامان اطلاعات

پیشگامان اطلاعات 

خدمات جدید پیشگامان اطلاعات عبارتند از:

الف) سازماندهی اطلاعات:

  • فهرست نویسی و رده بندی کلیه منابع اطلاعاتی (کتاب، نشریه، پایان نامه، لوح فشرده و…)
  • نمایه سازی (کتاب، نشریات، مقالات و …)
  • چکیده نویسی

ب) ارزیابی وب‌سایت:

  • مشاوره اطلاعاتی طراحی وب سایت (ارائه دستنامه ای از ایرادات وب‌سایت، نقاط قوت، نقاط ضعف و …)
  • ارزیابی وب‌سایت (مطابق با به‌روز ترین شاخص‌های بین‌المللی)

ج) تجهیز کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی:

  • مشاوره خرید نرم‌افزار
  • تامین کتب عربی و انگلیسی
  • مشاوره طراحی ساختمان کتابخانه
  • مشاوره اطلاعاتی ایجاد کتابخانه و مراکز اطلاع‌رسانی
  • تجهیز و راه‌اندازی کتابخانه‌ها و مراکز اطلاع‌رسانی
  • مشاوره تدوین پایان‌نامه
  • مشاوره تهیه و تدوین مقاله

پیشگامان اطلاعات،

پیشگــــــــــــــام

در ارائه اطلاعات

هپی یور دیز

به بهانه روز کتابدار

این روز را به تمامی همکاران، دوستان و دانشجویان علم اطلاعات و دانش شناسی ( یا همان کتابداری سابق) تبریک میگم.

شاد و همواره کتابدار باشید

پیشگامان اطلاعات

پیشگامان اطلاعات موسسه ای خصوصی است که وظایفش سازماندهی اطلاعات، مشاوره اطلاعاتی طراحی وب‌سایت و تامین منابع اطلاعاتی مراکز علمی است.

* سازماندهی اطلاعات: 
فهرست‌نویسی، نمایه سازی، رده بندی انواع محمل های اطلاعاتی (کتاب، نشریه، اسناد و …)

*مشاوره اطلاعاتی طراحی وب سایت:

*تامین منابع اطلاعاتی: 
کتابخانه‌ها، مراکز علمی، مراکز اطلاع‌رسانی و … می‌توانند منابع درخواستی خود را به زبان انگلیسی و عربی اعلام دارند تا در اسرع وقت و نیز با کمترین هزینه منابع خود را دریافت نمایند.
احمد عابدی
اطلاعات بیشتر در: 
http://ketabdaresani.ir

رزومه

چگونه رزومه خود را مینویسید؟

آیا رزومه ای دارید؟

نیازی به ارائه رزومه خود دارید؟

تنها با صرف چند دقیقه وقت خود یاد بگیرید چگونه رزومه خود را بنویسید.

آموزش رزومه نویسی در 

http://www.ketabdaresani.ir

میهمان پروانه ها

خسته نباشی پهلوان!!!

وقتی رسیدی همه جا بوی خوش خدا پیچید.

وقتی رسیدی کوچه ها، نسیم کربلا رسید. 

وقتی رسیدی همه جا عطر گل نرگس اومد مگر با آقا بودی؟

وقتی رسیدی همه اشکا مثل زهرا میچکید

شهید گمنام

poster

میهمان پروانه ها

چند روزی است حال و هوای شهر ما عجیب شده و رنگ و بویی خاص دارد. درب ورودی کتابخانه یک هفته است دو قبر درست کردند. قبرهایی که بوی خوش گل یاس میدهد. خاکهایی که از محل شهادتش برایش آوردند. تو را قسم می دهم به جان مادر پهلو شکسته ات ما را نیز دعا کن و دست ما را بگیر ...

شهید نبض تپنده تاریخ

سلامی دوباره

خیلی دوست داشتم که ....

ولی دلم نیومد...

سلام دوباره به بلاگفا

بخوانید و لذت ببرید

آموزش رزومه نویسی را در این لینک دنبال کنید.

بدرود بلاگفا

پس از چندین سال فعالیت در حوزه وبلاگ نویسی تصمیم گرفتم پا به عرصه جدیدی بگذارم. با توجه به پیشرفت حوزه نوشتاری وب، وبلاگ نویسی هم تغییر بسیاری یافت. وب سایت های بسیاری در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی وجود دارد که به نحوی میتوان آنها را مرجع دانست.

از آبان 1388 شروع به وبلاگ نویسی کردم و نزدیک به سه سال با بلاگفا اخت گرفتم. با قریب به 26000 بازدید کننده به دلیل معایبی که در سیستم بلاگفا مشاهده کردم. با توجه به حوزه مورد علاقه ام که پادکست و رسانه های اجتماعی هست، بلاگفا متاسفانه امکاناتی مبنی بر پشتیبانی پادکست و ... رو نداره.

و اما تصمیم کبری...

دلم برای وبلاگ نویسی تنگ می شود.

بدرود بلاگفا و سلام بر وبسایت کتابدار ثانی

زین پس به جای نشانی کتابدار ثانی دات بلاگفا دات کام نشانی زیر را درج نمایید.

http://www.ketabdaresani.ir

خبری در راه است!!!

در این وبلاگ به زودی خبری انتشار خواهد یافت...

منتظر پست بعدی باشید...

قطب نما!!!

 

قطب نمای مدیریت دانش!!!

بسی خرسند شدم.

اين يا آن؟؟؟ مساله اين است!!!

چندي پيش از طرف يكي از دوستان به من پيشنهادي مبني بر رها كردن پادكست و شروع كاري نو در حوزه OCR شد. نميدونم تا چه حد بتونم در اين حوزه فعاليت كنم؟ دارم به اين فكر ميكنم كه چطور ميتونم به اين حوزه وارد بشم؟ با چه كاري شروع كنم؟

راستش من پادكست رو خيلي دوست دارم. مطمئنم كه اونم من رو نميخواد رها كنه. دارم اگه خدا بخواد كاري در حوزه پادكست انجام ميدم تا بتونم اين حوزه رو تا جائي كه ميشه به كاربران معرفي كنم. باز هم موندم چيكار بكنم؟ از طرفي نميخوام حرف دوستم رو زمين بگذارم و از طرفي هم ميبينم كه پادكست خيلي جاي كار داره براي من...

گاتاها و عهد عتیق!!!

این چند وقته به حرکات و اداهای مراجعان نگاه میکنم. دانشجویان کارشناسی سعی دارن بگن که ما هم کلی مطالعه میکنیم و کتابهای زیادی میخونیم. با دقت تمام حرکاتشون رو زیر نظر دارم. یکی از دانشجویان دکتری کتاب "گاتاها" از انتشارات بهجت را برداشته بود و میخواست امانت ببره.۱۱۷۶ صفحه بود.

با کمال تعجب دیدم که یه دانشجوی کارشناسی "کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید" را که حدودا ۲۵۰۰ صفحه هست رو با زحمت آورده و به مسئول امانت میگه:

- میخوام امانت ببرم. بعدش با نیش و کنایه بلند صحبت میکنه، طوری که اون دانشجوی دکتری بشنوه.

- آره ما هم این کتاب رو بخونیم خیلی معلوماتمون میره بالا. مثل بعضیا نیستیم یک هفته ای بخونیم، دو روزه تمومش میکنم.

با خنده ای بهش گفت: تو میتونی، تو میتونی... فقط مواظب باش و از کنار برو  

پی نوشت: به طرف کتاب بهش نمیدن وگرنه کتابخون قابلی هست.

نقد؟؟؟ ساکت شو...

خمیازه ای کشید و از جایش بلند شد. زمان زیادی را در آن اتاق سپری کرده بود. وقتی از روی صندلی بلند شد دستش را به کمر زد و کمی خود را کشید. کمرش رو به این طرف و اون طرف چرخوند. با صدائی خسته گفت:

- آخیـــــــــــــــــــــش، بالاخره تمام شد. دیگه حوصله شنیدن قرقرهاش رو نداشتم. خدارو شکر

- اون یکی با صدائی آرام از ته اتاق گفت: تا بوده همین بوده!!! همه جا همینطوریه!! امان از اون وقتی که آدم تخصص نداشته باشه و ادعا داشته باشه که همه چی میدونه.

- اون یکی از اون طرف داد میزنه: آیــــــــــــــــــــــــــــــــی نفس کش!!!

در همین حین در اتاق باز شد و نطقش کور شد. آ.... {صدای عطسه ای وحشتناک تو اتاق گوش ما دوتا رو کر کرد}...

- ای خدا شکرت! {یوواشکی سرش رو با مداد شروع کرد به خواراندن... اصلا انگار نه انگار که داشتیم از چی حرف میزدیم. صدا از حنجره در نیامده در سینه اش حبس شد.

- آخه چرا ما آدمها روحیه نقد پذیری رو یاد نگرفتیم؟؟؟ یا بهتر بگم تا بوده سرکوب و خفقان بوده... باید به پا خواست. تحولی باید صورت بگیره... برای تمام انسانهایی که این چنین بهشون دیکته شده متاسفم. بیائید کمی روحیه انتقاد و نقدپذیری رو در جامعه فرهنگ سازی کنیم. هر چند ... بی خیال... تا ما رو ...

کتابداران قشر همیشه مظلوم جامعه بوده اند که جرمشان همراهی با کتابهاست. گاهی همراهی با کتابهای سفید و گاهی همراهی با کتابهای ضاله...

بدرود نقد و انتقاد و منتقد و ...

:(

چرا برخی انسانها لیاقت ندارند برایشان کاری انجام داد؟؟؟

چرا باید به انسانها اعتماد کرد؟؟؟

در این دنیا حتی به سایه خودم هم مشکوک شدم  از امروز!!!

آخرین پیامک... :(

برایش پیامکی ارسال کردم با این مضمون:

 عمر ما بگذشت و نوروزی دگر آمد به پیش                      قدر این عمر بدانیم که این هم بگذرد.

نوروزتان پیروز

پاسخش این بود:

روز روزِ عمرتان نوروز باد!!!

این آخرین پیامکی بود که دکتر حری عزیز برایم ارسال کرده بود.

روحت شاد استاد عزیز و دوست داشتنیم.

در مودت کتاب

نگاهش میکنم

او یکی از مراجعین کتابخانه بود. ده روز بود که با این شمایل وارد کتابخانه میشد. اما آنقدر غرق در کار بودم که متوجه حضورش نبودم. جامه ای مندرس بر تن داشت. از شواهد چنین بر می آمد که سرش بیش از حد مجاز خالی شده بود. تقریبا چیزی بر روی سرش نمانده بود. حدودا نیم قرن از عمرش سپری شده بود. کنارش ایستادم و علاقمند بودم بدانم چه کتابهایی را مطالعه میکند. تاریخ میخواند. درباره کوروش که منابع خوبی داشتیم و نسخه های قدیمی را مطالعه میکرد. از او پرسیدم: آیا شما عضو کتابخانه هستید؟ در پاسخ گفت: نه! من به طور میهمان چند روزی است از کتابخانه استفاده میکنم. او را به جایگاه کتابدار راهنمائی کردم و از او درباره کتابهایی که میخواند پرسیدم. گفت و گفت و گفت. کمی حواسش پرت بود و کمی به قول عامه "شیشش میزد". از خودش پرسیدم. در جواب کارت شناسائیش را بیرون آورد. با تعجب به او نگاه کردم. او از اساتید یکی از دانشگاه های معتبر کشور بود که در اثر از دست دادن خانواده اش، هوش و حواسش را از دست داده بود. علاوه بر آن تمام زندگیش را نیز از دست داده بود. کارتن خواب شده بود. تنها سرگرمی اش مطالعه بود.

به دلیل اینکه رازش بر ملا شد، این جمله را برایم نوشت و برای همیشه از کتابخانه مان رفت:

"کتاب، تنها مونسی است که هیچ کس نتوانست آن را از من بگیرد. دوستش دارم"

 

 

هدیه ای به اهالی کتاب فرهنگ

تقدیم به تمامی دوستداران کتاب و اهالی کتاب فرهنگ

taghdir az ketab farhang


 

با همچین شدتی!!!!

...

......

..........

................

خبـــــــــــــــــــــــــر آمد خبـــــــــــــــــــــــــــــری در راه است...

 

فراخوان چهاردهمین همایش سراسری دانشگاه الزهرا گروه کتابداری

فراخوان مقاله چهاردهمین همایش سراسری علمی - دانشجویی

علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه الزهراء س


کــــتـــاب درمــــانـــــی 



با محورهای :

1- تعاریف و تاریخچه کتاب درمانی

2- ساختارهای نظری کتاب درمانی

3- تجربه های کتاب درمانی

4- کتاب درمانی در ایران و جهان

5- معرفی کار گروه های کتاب درمانی در سطح جهانی

6- کتاب درمانی اسلامی

7- نقش اساطیر، افسانه ها و کهن الگوها در کتاب درمانی

8- تاثیر کتاب درمانی بر بیماری های جسمی و روحی

9- روانشناسی نوین، روانکاوی نوین و کتاب درمانی

10- جایگاه کتاب درمانی در طب سنتی

11- کتاب درمانی برای افراد با نیاز های خاص 

        - آسیب دیدگان (جنگ، زلزله، ناهنجاری های اجتماعی، معلولان، زندانیان و ... )

        - گروه های سنی و جنسیتی (کودکان، بزرگسالان، دوران بلوغ، دختران، پسران، زنان . مردان)

12- کتاب درمانی و نقش کتابداران

13- تربیت کتابدار کتاب درمان

14- فراهم آوری و مجموعه سازی در کتاب درمانی

15- توسعه راهبردی کتاب درمانی در راستای توسعه جامعه

اطلاعات بیشتر در

http://www.peikeketabdari.blogfa.com/

تکلیف کلاسی

یادش بخیر زمانی که استاد شمسبد عزیز مرجع شناسی لاتین رو به ما تدریس میکردند. به منم رشته فلسفه افتاد. لیست کتابشناسی کتابهای فارسی مرجع رو در ادامه مطالب آوردم. امیدوارم براتون مفید باشه و دوستانی که در این رشته فعالیت میکنند بتوانند استفاده مفیدی از این لیست بکنند.


ادامه نوشته

صد سال تنهائی؟؟؟

اوقاتی که خیلی خسته میشم از کار کردن در کتابخونه بلند میشم و کمی قدم میزنم ما بین قفسه ها... بوی کتابهارو خیلی خیلی دوست دارم. انگار با تمام وجود صدات میزنن "سلام مخاطب به چه موضوعی علاقمندی؟؟؟ اگر داستان درام میخای منو انتخاب کن... از اون طرف گایریل مارکز میگه میشه کتابای منو بخونی؟؟؟ دلم پر از غصه میشه وقتی میبینم که این کتابهای به این خوبی تنها در قفسه هستند بغض گلوم رو میگیره و نمیتونم جلوی خودمو بگیرم.

صدائی اومد: چی شده؟؟؟ چرا بغض کردی؟؟؟ غصه نخور ببین کی بین ماست؟؟؟ کسی که 100 سال تنها بوده... ما هنوز نشده که صد سال تنها باشیم. غصه نخور... احتمالا کسی پیدا میشه که مارو بخونه.

واقعا چرا آخه؟؟؟


عشق و سرما

روزهای سرد زمستان فرا رسید. روزهائی که برگهای زیبای نارنجی فصل خزان دیگر جائی بر روی درختان سفید پوش زمستانی ندارند. صدای گامهای بلند مردی می آمد. صدائی که در اثر گامهای پیرمردی فرتوت بر روی برف راه میرفت. از شدت خستگی بر روی نیمکتی نشست. از کیفش کتابی را بیرون آورد و چند دقیقه ای شروع کرد به مطالعه. کمی با دقت نگاهش کردم. قطرات آب بر روی گونه هایش آرام آرام شروع به غلطیدن نمود. بعد از خواندن چند صفحه کتاب را بست و نگاهی به آسمان انداخت. ابرهای سیاه آرام آرام، آسمان آبی را محاصره میکردند. پیرمرد با حسرت کتابش را نگاه کرد و دوباره شروع بخواندن نمود. کمی جلوتر رفتم.

- سلام

- سلام پدرجان.

- ببخشید میتونم یه سوالی ازتون بپرسم؟

- بگو باباجان.

- چرا هنگامی که کتاب رو مطالعه میکردید اشکتون در اومد؟

پیرمرد نگاهی به کتاب انداخت و آهی کشید.

- ببخشید اگه ناراحتتون کردم. قصد ناراحت کردن شما رو نداشتم.

پیرمرد با چشمانی پر از اشک پاسخ داد: این اولین یادگار همسرم هست که به من هدیه داد. هیچ گاه از خواندن این کتاب خسته نمیشوم. بخاطر اینکه تمام خوشی های من و همسرم جلوی چشمام میاد.

این را گفت و دوباره به آسمان نگاهی انداخت. دانه های برف به آرامی بر روی پالتوی پیرمرد نشست. با گفتن "یاعلی" از جایش برخاست. کتاب را برداشت و به راهش ادامه داد.

نام آن کتاب" عشق هرگز نمی میرد" بود. اگر دوست داشتید بر روی نام کتاب کلیک کنید و آن را دانلود کنید.

دوستان به نظرتون چه کاری میشه کرد؟

چرا بیشتر کتابخانه ها به قرائت خونه شبیه هستند؟
عصرها میرم به یه کتابخانه عمومی که قبلا قرائت خونه بوده. قبل از اینکه برم اونجا مسئولین کتابخانه برای اینکه آمار استفاده از کتابها رو بتونن بالا ببرن، اومدن و کتابخانه رو به صورت قفسه باز کردند. ولی باز هم آمار استفاده از کتابهای این کتابخانه کم هست.
بیشتر جامعه این کتابخانه دانشجویان میباشند. از وقتی من به این کتابخانه رفتم کتابهای دانشگاهی زیادی به مجموعه اضافه نموده شده و اندکی آمار استفاده از این کتابها نیز بالا رفت. ولی چنان که باید آمار بالا میرفته این کار انجام نشده است. 
حالا به نظرتون چه کاری میشه انجام داد تا استفاده از کتابهای این کتابخونه بالا بره؟
ممنونم پیشاپیش

پنجمین همایش ملی ادکا

به اطلاع دانشجویان و پژوهشگران می‌رسانیم که پنجمین همایش ملی ادکا با عنوان 

"کارآفرینی و بازارکار در کتابخانه‌ها و مراکز اطلاعاتی" 
در تاریخ 91/09/22 در تالار کوثر دانشکده روانشناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران برگزار می‌شود
 




هدیه‌ من برای کتاب دوستان

دوستان عزیز و گرامی سلام

با رسیدن به روز کتابدار، هدیه ای برای شما عزیزان در نظر گرفته‌ام. ببخشید کار دیگری از دستم بر نمی‌آمد.

روز کتابدار بر همگان مبارک.

هدیه من به شما دوستان خوب

من و دکتر

چند روزیه که حال خوبی ندارم. متاسفانه بعد از ورزش کردن نسیمی منو نوازش کرد و سرماخوردم حسابی!!!‌ بعد از دو سه روز دیدم فایده نداره باید برم دکتر. امروز رفتم دکتر و جاتون خالی 6 تا آمپول و چند مشت قرص داد. دو تا از آمپولارو همونجا نوش جان کردم. سهم هر روز من شد دو تا آمپول - که فردا و پس‌فردا باید بزنم-. اتفاقی توی کیفم رو نگاهی انداختم و یادم اومد که روز کتابدار نزدیک است (24 آبان) و طرح هدیه کتاب به کسانی که دوستشون داریم هست.

رو به دکتر کردم و گفتم: دکتر جان راست یا چپ؟

دکتر تعجب کرد و گفت: یعنی چی آخه آقای عابدی؟

گفتم: یه هدیه است. کدوم یکی رو میخواهید؟

دکتر هم طبق معمول با لبخندی که همیشه به لب داشت گفت: اووووووووم .... چپ.

بعد کتاب رو از کیفم در آوردم و دادم بهشون.

شوکه شد. یه لحظه مات و مبهوت مونده بود. یه نگاهی بهم انداخت و گفت: میدونید چیه آقای عابدی؟

گفتم: چیه دکتر جان؟

گفت یکی دو ماهه که میخوام برم کتابفروشی و یه کتابی برای اوقات فراغتم بگیرم. خیلی خوشحالم کردی که کتاب بهم هدیه دادی.

کتابی که دکتر انتخاب کردند این بود. کیمیاگر اثر پائولو کوئیلو

تقدیم به تمام عاشقان کتاب و کتابداری و کتابدوستان. از اینجا کتاب را دانلود نمائید.

روز کتابدار بر همه کتابداران و کتاب دوستان مبارک باد.

شعرا و علاقه به کتاب

ای دوست عزیزی که بدون هیچ چشم داشتی به ما علم می‌آموزی، خلوت و تنهائی‌مان را پر می‌کنی و ...

عراقی برای تو چنین می‌گوید که:

حریفی که از وی نیازرد کس                                 

 بسی آزمودم، کتاب است و بس

رساند سخن را به خـوبی به بن                            

 به بسم‌الله آغاز سازد سخن

نگیرد به کس سبقت ازهیچ باب                           

 از او تا نپرسی نگوید جواب

توان خـواند در لـوح پیشانیش                               

خـط سرنوشت سخـن‌دانیش

زطورش به خلوتگه انجمن                                     

 همه خاموشی، با تو گوید سخن

کند مستمع، گر قبول ِکتاب                                   

 توان گفت در وصف او صدکتاب

از قول حافظ :

جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

تا حریفان دغا را به جهان کم بینم


صائب تو نیز عاشق کتاب بودی؟

نیست کاری به دو رویان جهانم صائب

روی دل از همه عالم به کتابست مرا

ادیب الممالک فراهانی مثل سعدی بسیار با امانت دادن کتاب مخالف بوده است و آنرا به عجیب ترین صورت ممکن بیان کرده :

کتاب عاریه دادن به مردمان ندهد

ترا نتیجه جز آه و حسرت و افسوس

بود کتاب عروس ای پسر به حجله علم

کسی به عاریه هرگز نداده است عروس!

 

سعدی پیشتر در این‌باره گفته بود :

کتاب از دست دادن سست رایی است          که اغلب خوی مردم بی وفاییست

                                                                                                        

از قول وحشی بافقی( که البته در ارتباط مستقیم با خود کتاب نیست! اما می تواند نصیحتی برای انتخاب خوب باشد)

کتابِ عشق بر طاقِ بلند است 

ورایِ دستِ هر کوته پسند است 

فروگیر این کتاب از گوشه طاق 

که نگشودش کس و فرسودش اوراق 

 

از قول جامی چنین می‌گویند که:

انیس کنج تنهایی کتاب است

فروغ صبح دانایی کتاب است

بود بی مزد و منت اوستادی

ز دانش بخشدت هر دم گشادی

ندیمی مغز داری پوست پوشی

به سر کار گویایی خموشی

درونش همچو غنچه از ورق پر

به قیمت هر ورق زان یک طبق در

ز یک رنگی همه هم روی و هم پشت

گر ایشان را زند کس بر لب انگشت

به تقریر لطایف لب گشایند

هزاران گوهر معنی نمایند

منبع: سایت تبیان